می خواهم روضه بخوانم .......... برای شما بانو ..... برای شمائی که رمز زندگی ام هستید ..... برای شمائی که فاطمیه تان گذشت و من هنوز دعوت روضه هایتان نشده ام ........ ولی من دست بردار نیستم ... راهم ندهید به زور می آیم .... اصلا همین جا را می کنم عزاخانه تان .... خودم روضه می خوانم و اشکهایم سینه می زنند ....
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکِ یا فاطمه الزهرا ...اشک اشک اشک
السلام علیکِ یا فاطمه ای که جدا شده از بدیها بودی و بدی ها سقیفه راه انداختند تا جداتر شوند از خوبی هایت ....
السلام علیکِ یا مظلومه ای که فدک تا آخر دنیا فریاد می زند مظلومیتت را .....
السلام علیکِ یا بنت الرسول الله ... یا أم ابیها .... باید عرب باشی ، یا با عرب ها زندگی کرده باشی تا بدانی در میان مردان امتت بلند بلند قربان صدقه ی دخترت رفتن یعنی چه .... خدایا همین یک قلم برای تا ابد بر فاطمه بالیدن کافی ست ... چرا نفهمیدند؟ .. اشک اشک اشک
باور نکن تنهائیت را ... من در تو پنهانم تو در من .... از من به من نزدیکتر، تو ...از تو به تو نزدیکتر، من...باور نکن تنهایی ات را....
تا یک دل و یک درد داریم .... تا در عبور از کوچه ی عشق بر دوش هم سر می گذاریم ....اشک اشک اشک ... آه کوچه کوچه کوچه ....
این روزها هر چیز هر حرف برای اشک های من نشانه است .... نشانه ای که سریع می رساندشان تا ... کوچه ...
باور کنید درد پهلو را می شود تحمل کرد ... باور کنید کبودی دست را می شود تحمل کرد ... باور کنید زجر سیلی را می شود تحمل کرد ... اما .... محسن دیگر تکان نمی خورد ... اشک اشک اشک .....
داشتی با طپش کوچه اذان می گفتی .... حیف شد گوش زمان لایق این شعر نبود(شاهد)
و سیعلـــم الذین ظلمـــــوا أی منقلب ینقلبــــون...
پ ن:این روزها روزی چند مرتبه با خود فریاد می زنم ... باید برای مولا بمیرم ... همین